۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

پیگیری تصادف در فیسبوک





به نظر می رسد تصادف های کوچک در ترافیک نامنظم شهرهای ایران، امری اجتناب ناپذیر است. در بسیاری از موارد طرفین با یک معذرت خواهی جزیی بی خیال می شوند و یا بر عکس کار به زد و خورد می کشد. در مواردی هم مقصر فراری می شود. اما ظاهرا از امکانات شبکه های اجتماعی می توان برای پیدا کردن مقصر حادثه استفاده کرد. آقایی در فیسبوک داستان یک بداخلاقی اجتماعی را که اخیرا برایش در تهران اتفاق افتاده را به همراه عکس منتشر کرده است. البته داستان به صورت یک طرفه از دید آقا نقل شده و خانم زبان بسته نمی تواند از خودش دفاع کند. تنها هدف از بازنشر این قضیه در این وبلاگ این است که کمک کنم این قضیه به گوش این خانم هم برسد که نظر این خانم را هم در مورد این تصادف و رفتارش بدانیم. من شماره پلاک ماشین را حذف کردم و خود خانم هم عینک دودی به چشم دارد. اصل داستان و عکس را می توانید در اینجا ببینید. همچنین فراموش نکنید که نظرات زیر لینک را هم بخوانید. من پر رای ترین آنها را اینجا کپی می کنم. 

اصل داستان:
این خانم به ظاهر محترم صاحب ماشین تیبای سفیدی که در عکس می‌بینید درست یک ماه پیش با اتوموبیل کاپریس من تصادف کرد و در عقبش رو کمی خط انداخت و لاستیک روی سپر رو هم بلند کرد که هر دو در عکس مشهوده.
اینجا خیابان جماران تقاطع نیاوران هست، و منزل این خانم هم همین نزدیکی (چون بیمه ماشین همراهش نبود و سه سوته رفت و آورد)
همونطور که از عکس هم قابل حدسه ایشون قصد زرنگ بازی داشته و خواسته از صف خودروهایی که در لاین صحیح ایستاده بودن با تجاوز به لاین مخالف سبقت بگیره، اما چون ناگهان خودرویی از نیاوران وارد لاین مقابل شده ایشون هل کرده و فرمون ناگهانی داده و با گوشه جلو راست سپرش به من زده.
وقتی از ماشین پیاده شدم فقط منتظر بودم که یک «ببخشید حواسم نبود» بشنوم تا طبق معمول ده‌ها تصادف دیگه محل رو ترک کنم و خسارت جزئی رو که به مراتب از خسارتی که خودش دیده بود کمتر بود رو بعداً تعمیر کنم.
اما ایشون با وقاحت تمام گفت «مگه ندیدی جلوم ماشین اومد؟ چرا راه ندادی؟»
طبیعیه که ناچار شدم صبر کنم تا پلیس بیاد. در حالیکه خدا خدا می‌کردم عذرخواهی کنه که برم و به کارم برسم و عقلم بهم اجازه نمی‌داد در حالیکه که طلبکار هم هست ببخشمش.
بعد از حدود نیم ساعت معطلی و نیومدن پلیس، سرکار خانوم با پدرشون تماس گرفتن و به من گفتن «پدرم می‌گه من مقصرم. خسارتتون چقدر میشه حالا؟ اصلاً خسارت خاصی که ندیدین!»
بهش گفتم «خرجش یک معذرت خواهی ساده بود که نکردید.»
پوزخندی زد و گفت «مهم نیست. خسارتش چقدر میشه؟ بابام گفت نقدی بدم»
در حالیکه تا بحال در عمرم از کسی خسارت نقدی نگرفته بودم، الکی بهش گفتم ۳۵ هزارتومن. (که البته وقتی برای ترمیم بردم حدود ۳۰۰ هزار تومن هزینه برآورد شد!)
گفت «الان ۳۵ تومن توی کیفم نیست. برم از خونه بیارم یا شماره کارت میدید کارت به کارت کنم؟»
من که دیگه خیلی دیرم شده بود و فقط می‌خواستم به یک بهونه‌ای فرار کنم گفتم «شماره کارت می‌دم. بریزید بهش»
الان که درست یک ماه از اون روز گذشته و این خانم نه عذرخواهی کرد و نه حتی ۳۵ هزارتومن ناقابل یه حساب من ریخت، به ذهنم رسید حداقل عکسش کنار ماشینش که شماره پلاکش هم توش واضح افتاده رو منتشر کنم تا اگر کسی از دوستان و آشنایانش این رو می‌بینه، بدونه دوست یا آشناش چه شخصیتی داره. کسانی هم که نمی‌شناسنش بدونن اگر رفتار مشابهی داشته باشن ممکنه کسی مثل من رفتار مشابهی باهاشون بکنه.
شاید چنین هزینه‌هایی توی دنیای مجازی کم‌کم بتونه نقش پیش‌گیرانه‌ای هر چند اندک رو در بی‌اخلاقی‌های اجتماعی ایفا کنه.

نظر یک:


نظر دو:
همش دارم فکر می‌کنم که این کار اخلاقی هست یا نه؟ عکس گذاشتن منظورمه. با فرض حقیقت محض بودن مطلب، ممکنه طرف بچه داشته باشه یا یه مادر یا یه دوست دوران مدرسه یا کلی آدم مهم دیگه تو زندگیش که دوست نداشته باشه این چهره‌شو ببین. همه ما هزاران روی زشت داریم. دوست نداریم مامانمون چهرمون رو ببینه وقتی ريیسمون داره توبیخمون می‌کنه. دوست نداریم وقتی تو صف نونوایی با یکی جر و بحث می‌کنیم بچه‌مون ببینه. هیچ کدوم از ما کامل نیستیم.

نظر سه:
بسیار کار خوبی , این کثافت های که انحراف به چپ و رانندگی بی قانونی می کنن رو به خدا باید اعدام کنن.

نظر چهار:
حامد عزیز آبروی آدمها بیش از 35 یا به قول خودت 300 هزار تومان می ارزد. اگر تلفن یا احتمالا آدرس این پلاک رو خواستی یک پیام بده تا واست استعلام بگیرم . هم آسونه و هم عاقلانه تر.

نظر آقای تصادف شده :
دوستانی که دوستانه یا غیر دوستانه به کار من ایراد گرفتید و این رو غیر اخلاقی می بینید، یکم ممنون از انتقادتون. دوم من این عکس رو با اطلاع این خانم گرفتم. کاری که در همه تصادفاتم قبل از حرکت دادن ماشینها می کنم. ایشون دلیلی نداشت اینطوری توی کادر من ژست بگیره. سوم من اگر نیازمند ۳۵ یا ۳٠٠ یا هر عدد دیگری خسارت گرفتن بودم که احتمالاً وضعم با الان فرق میکرد. اول میخواستم بهش بگم ۵ تومن. قصدم فقط ادب کردن کسی بود که حاضر به عذرخواهی نیست. پس دلیلی نداشته تلاش کنم پیداش کنم. چهارم، اما اگر ایشون شماره کارت من رو گم کرده، ایشون باید تلاش میکرد من رو پیدا کنه. و جالب اینکه پیدا کردن من تو این محله خیلی راحته. باور نمی کنید؟ کافیه از میوه فروشی یا قصابی یا یکی از سوپری های جماران سراغ من رو به اسم یا حتی با همین عنوان «صاحب ماشین سیاه گنده» بگیرین! پنجم،
با کمال احترام به نظرات شما، فعلاً از کاری که کردم راضی هستم و منبعد هم ادامه خواهم داد.
کامنت گذاشتن زیر پستهای من هم برای همه اعضای فیسبوک آزاده و من احدی رو بلاک نکردم. این خانم یا دوستانشون بیان اینجا از خودشون دفاع کنن. شاید من قانع شدم و عذرخواهی کردم.

نظرپنجم:
کار جالبی نیست، مشابه حکم صادر کردن بدون قاضی و محکمه برای کسیه که شما تنها یک سر ماجرا هستی و سر دیگه ماجرا ایشونه، اگر فردا اون خانم اومد و گفت من این یک ماه رو توی کما بودم و بستری و ابراز نارضایتی کرد از انتشار عکسش چه جوابی دارید براش؟ به علاوه اینکه با این روش باید منتظر باشیم تا هرکس با هر کس مشکلی داره از فردا عکسش رو بندازه توی فیس بوک و یه سره به قاضی بره و حکایت طرف رو بریزه روی دایره

نظر ششم:
لابد نوه ی امام بوده که داشته از جماران میومده پایین ، آخه میدونین که ، این جور آدما نظرشون اینه که قانون واسه بقیه هست . واسه خودشون نیست !!!   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر بدهید